زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
لبخند زدی، اشک علی را نگران کرد تابوت، امـیدِ همه را فـاتحهخـوان کرد لبخندِ تو آن روز پس از دیـدنِ تـابوت گُل بود که روئید ولی زود خزان کرد اصلأ تو بگـو فـاطـمه جان میشود آیا دریایِ مرا در دلِ یک قطره نهان کرد؟ مثـلِ تو کـمـانی شـدهام پـشـتِ مرا خَـم مرحب نتـوانست ولی زخـمِ زبان کرد سنگـیـنیِ خـیـبر نه؛ ولی قـامتِ من را بیوزنیِ تـابـوتِ تو مانـنـدِ کمـان کـرد زخمی که غمِ حمزه به قلبِ نبی انداخت تابـوتِ تو با قلبِ علی بدتر از آن کرد بعد از تو علی سنگِ ملامت هم اگر خورد بـاران شـد و بـا آیِـنـۀ چـاه بـیـان کـرد |